هنوز دست و دلم نمیرود که اینجا رو مرتب کنم و مثل قبل بساط آبدارخانه را برپا کنم
از دوستانم دلگیرم و متعجب
نه ینکه چرا نمی آیند و نظر نمیدهند ، که میدانم وبلاگ مرده از یاد ها میرود ...
متعجبم که در این مدت چرا یکی نیامد بگویند فلانی خرت به چند ....؟!
انگار نه انگار که آبدارچی بود و هیچ! شد و تمام شد....
تازه فهمیدم نبودنم هم مثل بودنم هست ... بی ارزش!
احساس غریبیست ....
.
هنوز دست و دلم نمیرود که اینجا رو مرتب کنم و مثل قبل بساط آبدارخانه را برپا کنم
از دوستانم دلگیرم و متعجب
نه ینکه چرا نمی آیند و نظر نمیدهند ، که میدانم وبلاگ مرده از یاد ها میرود ...
متعجبم که در این مدت چرا یکی نیامد بگویند فلانی خرت به چند ....؟!
انگار نه انگار که آبدارچی بود و هیچ! شد و تمام شد....
تازه فهمیدم نبودنم هم مثل بودنم هست ... بی ارزش!
احساس غریبیست ....
.
یادش بخیر ...
یک زمانی قالبی خاص داشتیم ...
موسیقی خاص ... ( که خیلی ها بدون ذکر منبع آن را برداشتند و استفاده کردند !)
مشتری هایی داشتیم ...
می آمدند و میرفتند ....
اما حالا .....؟
هیچ! نداریم ....
گاهی اینجوری بهتر است ...
باور نداری امتحان کن!
شاید شروعی دیگر ...
اما چرا و چگونه؟
هنوز نمیدانم ...