گر شود عمر شبی با تو ام آن شب گذرد...
صبح فریاد برآرم چه شب کوتاهی ...
سلام بر دوستان گرامی که ما رو تحمل میکنند!
خب چند تا مطلب داشتم که بنویسم ولی دست و دلم به نوشتن (تو این فضا) نمیره!
ان شاالله بنایی ها که در ساختمان جدید تمام بشه برای مراسم افتتاح همتون رو دعوت میکنیم :)
خب خدا رو شکر کارای سفر مشهد هم داره خوب پیش میره
طبق معمول بالا و پایین زیاد داشتیم و حرص خوردن ها و جوش زدن ها ...
که نمک سفر مشهد بوده همیشه برای ما ...
از تماس های چند ساعته با مشهد برای هماهنگی ها و جا و غذا بگیر تا شببیدار ماندن ها تا نیمه شب برای برنامه ریزی کوپه ها و ...
هرچند که اینبار خیلی هم برنامه اردویی نیست و بیشتر شبیه یک تور یا سفر دسته جمعی هستش
اما خب جزئیات کوچک که شاید خیلی هم به نظر نیاد برای ما مهمه و برای همین هم دوستان در تهران و اهواز و مشهد مشغول فعالیت هستند تا همراهان این بار هم یکی از بهترین سفرها و زیارت های خودشون رو تجربه کنند
ان شاالله مطلب بعدی رو مشهد براتون می نویسم :)
پ ن: بعضی از دوستان زنگ زدند و اسمشون رو حذف کردند ... از جمله بزرگواری که اصرار های ایشون باعث شد تا تلاش ها برای برگزاری این سفر شروع بشه ... از طرفی کسانی هم اسم نوشتند که اصلا فکرش رو هم نمیکردن و قرار نبود بیان ....
به قول مملی سیا: باید ببینیم دعوت نامه کی امضا شده و کی نشده .....